بحران و بن بست همه جانبه رژیم اسلامی راه خروجى ندارد. اگر قرار است نظام استثمارگر سرمايه دارى در ايران دوباره راه بيافتد بايد نمايندگان جديدى اينکار را بکنند و اين اقدام با وجود جمهورى اسلامى ممکن نيست. از نظر طبقه کارگر تنها راه خروج از بحران همه جانبه کنونى سرنگونى اين رژيم و استقرار حکومت کارگرى و سوسياليستى است.
اما مادام که جمهورى اسلامى هست در بحران آخر دست و پا ميزند. بقاى اين حکومت تاکنون تنها با سرکوب و حمله به معيشت طبقه ما ممکن شده و در ادامه هم همين سياست را دارند. اما تشديد بحران جمهوری اسلامی با اين ورشکستگى اقتصادى و سياستهاى ضد کارگرى٬ به معنی تحمیل بیکاری و فلاکت بیشتر به طبقه کارگر و مردم زحمتکش است. يعنى تداوم عمر اين حکومت نتيجه اى جز تشدید وخامت وضع زندگی کارگران٬ گسترش بيکارى و فقر٬ و آينده تاريک ترى براى میلیونها خانواده کارگرى ندارد. چون رژیم سرمایه داری اسلامی هر روز بیشتر از دیروز به سفره کارگران و زحمتکشان حمله می کند و از کیسه طبقه کارگر می دزدد و به کيسه سرمايه داران ميريزد. هر روز سرکوب را تشديد ميکند٬ بیکار می کند و تعداد بيشترى را به ارتش بيکاران و گرسنگان اضافه میکند.
بورژوازی اسلامى براى حفظ خود و سرکوب طبقه کارگر انواع خرافات ناسیونالیستى و راسیستى را بعنوان دم دست ترین ابزارهای ارتجاعی به خدمت ميگيرد. در بوق ناسيوناليسم ميدمد تا کارگران را دچار تفرقه کند. در بوق راسيسم ميدمد تا مسئوليت بيکارى را به عهده بخشى از کارگران يعنى مهاجرين افغانى و غيره بياندازد. در اپوزيسيون نيز نيروهاى راست همين سياستها را به اشکال ديگرى پيش ميبرند. ناسیونالیستهای پرو غرب چون با سياست حمله به طبقه کارگر و حذف سوبسيدها موافق اند٬ در مقابل اين اقدام حکومت ساکت شدند. فاشيستهاى آنها "نقد" شان را به رژيم اسلامى با الفاضی مانند "سوء مدیریت" و اینکه "آخوندها نمی توانند مملکت را بچرخانند" بيان ميکنند. جريانات ملى اسلامى موعظه ناسيوناليستى ميکنند و دل براى دستگاه دين و آخوند مفت خور٬ يعنى سهم خودشان٬ ميسوزانند. همه اينها غير مستقيم از سياستهاى ضد کارگرى اين حکومت و مستقيم از سرمايه دارى دفاع ميکنند و در مقابل مبارزات طبقه کارگر عليه سرمايه دارى صف کشيدند. کارگر براى جماعت بورژوا فقط موجودى است که بايد کار کند٬ برده مزد باشد٬ کم حرف بزند و کم توقع داشته باشد٬ و مملکت را آباد کند تا حضرات آقا و سرور باشند. خارج از این حق حیات را بعنوان انسان برای کارگر و خانواده اش به رسمیت نمی شناسند.
برخى ديگر از اينها که ژست چپ هم ميگيرند٬ معتقد اند اگر دست اندرکاران رژیم پول نفت را در تولید سرمایه گذاری میکردند و پولها را به بورس نمی ریختند٬ این بحران پیش نمی آمد. اينها البته مشاوران خوبى هم براى سرمايه دارى نيستند. چون نميدانند در آن کشور سرمايه چگونه کار ميکند. در کشورى که هيچ اطمينانى وجود ندارد٬ معلوم است سرمايه دارها مشغول دلالى و بورس بازى اند. سرمايه که توليد براى توليد نميکند بلکه توليد براى سود است. آنجا هم که توليدى هست اگر سود ندهد در کارخانه را ميبندد و کارگر را اخراج و بیکار ميکند. سرمايه دار البته به اين موعظه های خرده بورژاویی گوش نميدهد٬ دين و ايمان سرمايه دار کيسه پولش است٬ و برای همين به هر جنايتى دست ميزند.
فشار فقر و فلاکت بر زندگی طبقه کارگر و دیگر مردم زحمتکش در همه کشورهای سرمایه داری هر روز بیشتر احساس میشود. در کشورهای اروپایی به همان بیمه بیکاری و حمایت اجتماعی موجود حمله برده اند. در کشورهایی مانند ایران که از بیمه بیکاری و اين نوع حمايتها خبری نیست. با اينحال دور جدیدى از یورش به زندگی طبقه کارگر و مردم زحمتکش آغاز شده است. این وضع را نباید تحمل کرد. اعتراضات کارگری و شورش گرسنگان در راه است. مردم کارگر و هر انسانى که عقلش را بورژوازى نگرفته باشد٬ ميبيند که نظام سرمایه داری چه تناقضى با نفس آزادى و رفاه مردم دارد. ميبيند در دنيائى با اين همه ثروت و رشد تکنولوژی که ميتواند در خدمت رفاه و آسايش همگان قرار گيرد٬ چه وضعيتى حاکم است. همه جا فقر و گرسنگی و ناامنى بیداد میکند. در ايران که وضعيت دهها برابر وخيم تر است. میلیونها انسان در گرسنگی کامل بسر می برند و قرار است اين وضع تشديد شود.
این وضعیت، انقلاب کارگری، کمونیسم و ضرورت و مبرمیت آن را برای نجات مردم بیش از هر زمانی برجسته ميکند. بطور واقعى سرمايه دارى راه حلى ندارد. اگر راه حلى هست کمونيسم و انقلاب عليه وضع موجود است. اما انقلاب کارگری و کمونیسم برخلاف تصور مدرسین تاریخ اجتناب ناپذیر نیست. انقلاب کارگری و کمونیسم به اراده آگاهانه و عمل انقلابى و متشکل طبقه کارگر گره خورده است. انقلاب کارگری به حزب انقلابى طبقه کارگر و اتحاد زحمتکشان زير اين پرچم نياز دارد. بدون دست بردن حزب کمونیستی طبقه کارگر و کارگران به قدرت سیاسی و بدون خلع يد سياسى و اقتصادى از سرمايه٬ وضعیت فعلی میتواند صدها سال دیگر ادامه یاید. شرایط موجود با همه محرومیتی که به طبقه کارگر و دیگر مردم زحمتکش تحمیل میکند در عین حال این انتخاب را نيز در مقابل طبقه کارگر قرار میدهد که کل موجودیت سیاسی نظام موجود را به مصاف بطلبند.
کارگران و توده های تحت ستم !
برای پایان دادن به موجودیت حکومت اسلامى سرمایه داران و برپایی یک جامعه آزاد و برابر و مرفه به صف حزب اتحاد کمونیسم کارگری بپیوندید. برای درهم کوبیدن ماشین سرکوب و وحشیگری سرمایه داران اسلامی حول پرچم حزب اتحاد کمونیسم کارگری٬ پرچم انقلاب کارگرى٬ متحد شوید . *